ميگند قبل از انقلاب يک روزی تو يه شب شعر نادر نادر پور يکی از شاعرای فارس از اينکه می بينه رضا براهنی نويسنده تبريزی به زبان مادريش شعر ميخونه بلند میشه و فحاشی ميکنه و ميگه زبان خشن پدری تو در برابر لطافت زبان مادری من مانند رابطه خار با گل است.براهنی هم سريع جواب می ده به اين ترتيب خشونت زبان پدريم را در لطافت زبان مادريت دميدم!!
--------------------
يه ترک يه روزی از کوچه ای در ته ران می گذشته می بينه يه زن فارس سرش را از پنجره بيرون آورده می گه عشق می خوام عشق! ترک هم به خودش می گه برم تق يارو را بزنم. ميره خونه زنه. زن فارس هم شرطی داشته که بعد از هر بار... ترکه بايد با گچ بر ديوار يک خطی می کشيد. ترک بعد از هر بار کردن گچ می کشه تا گچها تمام می شه . بعد ترکه سرش را از پنجره بيرون می آره می گه گچ می خوام گچ!
--------------------
از يک فارس جنده می پرسن:چطور شد که فارس شدی؟ميگه: آخه اونموقعی که ما فارس شديم امکانات زياد بود!ميگن پس چطور شد که جنده شدی؟ميگه:آخه بعدا امکانات عالی شد!!
--------------------
يه بچه فارس از قلهک يه بچه ترک رو از دروازه غار توی ميدون انقلاب می بينه.فارسه داشته بستنی کيم میخورده.ترکه هم حسرت!بچه قلهکه تا ميبينه اين دهنش آب افتاده برا ی اينکه دلش و کباب کنه با صدای بلند به رفيقش می گه کامی می دونی !من هر روز يک کيم مي خورم! ترکه سريع ميگه:پس به عبارتی در يک ماه می شود سيکيم!!!
--------------------
يک ترک ميره از طوس زن می گيره.شب زفاف ترکه به دختره ميگه اينجوری يخ نيگام نکن يک عشوه ای بيا تا من حال کنم!دختره ميگه: مو عشوه مئشوه سروم نميشه ولی اگه بخوای برات کلی حماسی مئگوزوم!!!
--------------------
يه فارسه به دخترش ميگه شهين بگو ببينم کيرو دوست داری!؟ شهين هم می گه بابا من خجالت می کشم چطوری بگم کيرو دوست دارم!
--------------------
يه روز يه فارس داشته خواهر و مادرش رو می کرده . يکی می بينه ميگه . اينها کی هستند. فارسه ميگه هيچی جنده اند!
--------------------
خبرگزاري فارس سگ به پليس 110 اعلام مي کنه يه نفر هست که پس از هر زلزله زنگ مي زنه و ميگه مسئوليت اون رو برعهده مي گيره. پليس شروع ميکنه به کنترل کردن تلفن خبرگزاري.مشخص ميشه يکي از تلفن همگاني سر پارک دانشجو زنگ ميزنه.منتظر ميشن يه زلزله تازه بياد .تا طرف ميره زنگ بزنه مچشو ميگيرن.ميبينن يک اواخواهره اسمشم آرشه اما همه شهين صداش مي کنن..ميگن شهين انگيزت از اين تلفونهای مسخره چيه؟ شهين ميگه:خوب عزيز جون يک وطن پرست بايد مسئوليت شغل اواخواهرائي روکه تو زلزله مردن برعهده بگيره يا نه؟! آره، ثواب داره عزيز جون!!!
--------------------
روز قيامت ميشه فردوسي رو مي برن پيش فرشته قاضي: فرشته مي گه شما بجرم بچه بازي يک ميليون سال بايد بريد وسط شعله هاي آتيش.فردوسي دادو بيداد راه ميندازه که نخير من بچه باز نيستم.فرشته ميگه همه مردم تهران هرروز شما رو در ميدون فردوسي ديدن که بالا سر يک پسر بچه لخت و ماماني وايسادي و منتظري تا شب بشه تقش رو بذاري!
--------------------
- يه روزي يه فارس که خيلی فارس بوده ميره خارج و .پس از سالها درس خوندن ميشه دکتر سگ و گربه. اين آقاي دکتر مطب ميزنه اسم مطبشو ميگذاره پرشيا!
--------------------
پنج تا زن فارس سوار يک ماکسيما ي لوکس مي شن ميرن تبريز. از دروازه تبريز که وارد مي شن هر مرد ي رو مي بينن براش بوق مي زنن.يکي از تبريزيها از دوستش مي پرسه: بويوک آقا .... ماکسيما يعني چه ؟ رفيقش مي گه: يعني «ما کس هستيما»!!!
--------------------